فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 64
اگر چه عرض هنر پيش يار بي ادبيست ، زبان خموش وليکن دهان پر از عربيست پري نهفته رخ و ديو در کرشمه حسن ، بسوخت ديده ز حيرت که اين چه بوالعجبيست در اين چمن گل بي خار کس نچيد آري ، چراغ مصطفوي با شرار بولهبيست سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد ، که کام بخشي او را بهانه بي سببيست به نيم جو نخرم طاق خانقاه و رباط ، مرا که مصطبه ايوان و پاي خم طنبيست جمال دختر رز نور چشم ماست مگر ، که در نقاب زجاجي و پرده عنبيست هزار عقل و ادب داشتم من اي خواجه ، کنون که مست خرابم صلاح بي ادبيست
بيار مي که چو حافظ هزارم استظهار
،
به گريه سحري و نياز نيم شبيست
تعبیر:
راه رسیدن به مقصود مشکل و ناهموار است اما با پشت گرمی به دعا و سعی و کوشش مشکل تو حل می شود. رسیدن به سعادت ساده و آسان نیست و سعی و تلاش و ثبات قدم می خواهد.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 492
سلامي چو بوي خوش آشنايي ، بدان مردم ديده روشنايي درودي چو نور دل پارسايان ، بدان شمع خلوتگه پارسايي نمي بينم از همدمان هيچ بر جاي ، دلم خون شد از غصه ساقي کجايي ز کوي مغان رخ مگردان که آن جا ، فروشند مفتاح مشکل گشايي عروس جهان گر چه در حد حسن است ، ز حد مي برد شيوه بي وفايي دل خسته من گرش همتي هست ، نخواهد ز سنگين دلان موميايي مي صوفي افکن کجا مي فروشند ، که در تابم از دست زهد ريايي رفيقان چنان عهد صحبت شکستند ، که گويي نبوده ست خود آشنايي مرا گر تو بگذاري اي نفس طامع ، بسي پادشايي کنم در گدايي بياموزمت کيمياي سعادت ، ز همصحبت بد جدايي جدايي
مکن حافظ از جور دوران شکايت
،
چه داني تو اي بنده کار خدايي
تعبیر:
به خود تکیه کن و از توانمندی خود استفاده ببر. از دوستان و همنشینان بد و گمراه دوری کن تا به تو ضربه نزنند. از ریاکاران بپرهیز تا بیشتر از این دچار صدمه و زیان نشوی. به خداوند امیدوار باش و به او توکل کن سپس به کار و تلاش بپرداز تا به هدف برسی. واقع بین باش و آرزوهای خود را با واقعیات زندگیت تطابق بده.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 20
روزه يک سو شد و عيد آمد و دل ها برخاست ، مي ز خمخانه به جوش آمد و مي بايد خواست نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت ، وقت رندي و طرب کردن رندان پيداست چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد ، اين چه عيب است بدين بي خردي وين چه خطاست باده نوشي که در او روي و ريايي نبود ، بهتر از زهدفروشي که در او روي و رياست ما نه رندان رياييم و حريفان نفاق ، آن که او عالم سر است بدين حال گواست فرض ايزد بگذاريم و به کس بد نکنيم ، وان چه گويند روا نيست نگوييم رواست چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم ، باده از خون رزان است نه از خون شماست
اين چه عيب است کز آن عيب خلل خواهد بود
،
ور بود نيز چه شد مردم بي عيب کجاست
تعبیر:
همه ی سیاهی ها و تباهی ها از بین خواهد رفت. از دوستان ریاکار در رنج و عذاب به سر می بری اما با صداقت و صفای دل و ایمان، زندگی خوبی خواهی داشت.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 45
در اين زمانه رفيقي که خالي از خلل است ، صراحي مي ناب و سفينه غزل است جريده رو که گذرگاه عافيت تنگ است ، پياله گير که عمر عزيز بي بدل است نه من ز بي عملي در جهان ملولم و بس ، ملالت علما هم ز علم بي عمل است به چشم عقل در اين رهگذار پرآشوب ، جهان و کار جهان بي ثبات و بي محل است بگير طره مه چهره اي و قصه مخوان ، که سعد و نحس ز تاثير زهره و زحل است دلم اميد فراوان به وصل روي تو داشت ، ولي اجل به ره عمر رهزن امل است
به هيچ دور نخواهند يافت هشيارش
،
چنين که حافظ ما مست باده ازل است
تعبیر:
قدر جوانی خویش را بدانید. فرصتهای طلایی را یکی یکی دارید از دست می دهید. به یار خود اعتماد کنید. با چشم عق به دور دست نگاه کنید. با یک اتفاق کوچک میدان را ترک نکنید. مقاوم باشید اگر هنری دارید آن را نشان بدهید که به نفع شماست و هوشیاری بهترین روش برای پیروزیتان می باشد.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 490
در همه دير مغان نيست چو من شيدايي ، خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي دل که آيينه شاهيست غباري دارد ، از خدا مي طلبم صحبت روشن رايي کرده ام توبه به دست صنم باده فروش ، که دگر مي نخورم بي رخ بزم آرايي نرگس ار لاف زد از شيوه چشم تو مرنج ، نروند اهل نظر از پي نابينايي شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان ، ور نه پروانه ندارد به سخن پروايي جوي ها بسته ام از ديده به دامان که مگر ، در کنارم بنشانند سهي بالايي کشتي باده بياور که مرا بي رخ دوست ، گشت هر گوشه چشم از غم دل دريايي سخن غير مگو با من معشوقه پرست ، کز وي و جام مي ام نيست به کس پروايي اين حديثم چه خوش آمد که سحرگه مي گفت ، بر در ميکده اي با دف و ني ترسايي
گر مسلماني از اين است که حافظ دارد
،
آه اگر از پي امروز بود فردايي
تعبیر:
از رنج ها و مشکلات، در غم و اندوهی. غم و غصه و حسرت کشیدن نمی تواند چاره ی مشکلات تو باشد. بهتر است دامن همت به کمر بزنی و با نیروی اراده و سعی خود مشکلات را حل کنی. دوستان خود را بشناس و در انتخاب آنها دقت کن.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 192
سرو چمان من چرا ميل چمن نمي کند ، همدم گل نمي شود ياد سمن نمي کند دي گله اي ز طره اش کردم و از سر فسوس ، گفت که اين سياه کج گوش به من نمي کند تا دل هرزه گرد من رفت به چين زلف او ، زان سفر دراز خود عزم وطن نمي کند پيش کمان ابرويش لابه همي کنم ولي ، گوش کشيده است از آن گوش به من نمي کند با همه عطف دامنت آيدم از صبا عجب ، کز گذر تو خاک را مشک ختن نمي کند چون ز نسيم مي شود زلف بنفشه پرشکن ، وه که دلم چه ياد از آن عهدشکن نمي کند دل به اميد روي او همدم جان نمي شود ، جان به هواي کوي او خدمت تن نمي کند ساقي سيم ساق من گر همه درد مي دهد ، کيست که تن چو جام مي جمله دهن نمي کند دستخوش جفا مکن آب رخم که فيض ابر ، بي مدد سرشک من در عدن نمي کند
کشته غمزه تو شد حافظ ناشنيده پند
،
تيغ سزاست هر که را درد سخن نمي کند
تعبیر:
در انجام دادن کار خود تردیدی به دل راه نده. همت و اراده داشته باش و با تیزهوشی از موقعیت ها استفاده کن. اگر امید به خدا داشته باشی، غم و ناراحتی نخواهی داشت.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 182
حسب حالي ننوشتي و شد ايامي چند ، محرمي کو که فرستم به تو پيغامي چند ما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد ، هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند چون مي از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب ، فرصت عيش نگه دار و بزن جامي چند قند آميخته با گل نه علاج دل ماست ، بوسه اي چند برآميز به دشنامي چند زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر ، تا خرابت نکند صحبت بدنامي چند عيب مي جمله چو گفتي هنرش نيز بگو ، نفي حکمت مکن از بهر دل عامي چند اي گدايان خرابات خدا يار شماست ، چشم انعام مداريد ز انعامي چند پير ميخانه چه خوش گفت به دردي کش خويش ، که مگو حال دل سوخته با خامي چند
حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت
،
کامگارا نظري کن سوي ناکامي چند
تعبیر:
زمان را بیهوده از دست نده. فرصتها را غنیمت بدان و بیهوده به دنبال عیبجویی نباش. کمی اراده داشته باش و با دیگران مشورت کن تا بهتر بتوانی تصمیم بگیری.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 492
سلامي چو بوي خوش آشنايي ، بدان مردم ديده روشنايي درودي چو نور دل پارسايان ، بدان شمع خلوتگه پارسايي نمي بينم از همدمان هيچ بر جاي ، دلم خون شد از غصه ساقي کجايي ز کوي مغان رخ مگردان که آن جا ، فروشند مفتاح مشکل گشايي عروس جهان گر چه در حد حسن است ، ز حد مي برد شيوه بي وفايي دل خسته من گرش همتي هست ، نخواهد ز سنگين دلان موميايي مي صوفي افکن کجا مي فروشند ، که در تابم از دست زهد ريايي رفيقان چنان عهد صحبت شکستند ، که گويي نبوده ست خود آشنايي مرا گر تو بگذاري اي نفس طامع ، بسي پادشايي کنم در گدايي بياموزمت کيمياي سعادت ، ز همصحبت بد جدايي جدايي
مکن حافظ از جور دوران شکايت
،
چه داني تو اي بنده کار خدايي
تعبیر:
به خود تکیه کن و از توانمندی خود استفاده ببر. از دوستان و همنشینان بد و گمراه دوری کن تا به تو ضربه نزنند. از ریاکاران بپرهیز تا بیشتر از این دچار صدمه و زیان نشوی. به خداوند امیدوار باش و به او توکل کن سپس به کار و تلاش بپرداز تا به هدف برسی. واقع بین باش و آرزوهای خود را با واقعیات زندگیت تطابق بده.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 477
دو يار زيرک و از باده کهن دومني ، فراغتي و کتابي و گوشه چمني من اين مقام به دنيا و آخرت ندهم ، اگر چه در پي ام افتند هر دم انجمني هر آن که کنج قناعت به گنج دنيا داد ، فروخت يوسف مصري به کمترين ثمني بيا که رونق اين کارخانه کم نشود ، به زهد همچو تويي يا به فسق همچو مني ز تندباد حوادث نمي توان ديدن ، در اين چمن که گلي بوده است يا سمني ببين در آينه جام نقش بندي غيب ، که کس به ياد ندارد چنين عجب زمني از اين سموم که بر طرف بوستان بگذشت ، عجب که بوي گلي هست و رنگ نسترني به صبر کوش تو اي دل که حق رها نکند ، چنين عزيز نگيني به دست اهرمني
مزاج دهر تبه شد در اين بلا حافظ
،
کجاست فکر حکيمي و راي برهمني
تعبیر:
قناعت بزرگترین ثروت و گنجینه برای انسان است. آسودگی و فراغت زندگی خود را با ندانم کاری به خطر نینداز. قدر زندگی و خانواده ی خود را بدان. صبر داشته باش و سختیها را تحمل کن تا به نتیجه ی مطلوب برسی. روزگار همیشه نامساعد باقی نخواهد ماند. صبر و قناعت را فراموش نکن. از همنشینان بد احتراز کن تا گمراه نشوی.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 20
روزه يک سو شد و عيد آمد و دل ها برخاست ، مي ز خمخانه به جوش آمد و مي بايد خواست نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت ، وقت رندي و طرب کردن رندان پيداست چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد ، اين چه عيب است بدين بي خردي وين چه خطاست باده نوشي که در او روي و ريايي نبود ، بهتر از زهدفروشي که در او روي و رياست ما نه رندان رياييم و حريفان نفاق ، آن که او عالم سر است بدين حال گواست فرض ايزد بگذاريم و به کس بد نکنيم ، وان چه گويند روا نيست نگوييم رواست چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم ، باده از خون رزان است نه از خون شماست
اين چه عيب است کز آن عيب خلل خواهد بود
،
ور بود نيز چه شد مردم بي عيب کجاست
تعبیر:
همه ی سیاهی ها و تباهی ها از بین خواهد رفت. از دوستان ریاکار در رنج و عذاب به سر می بری اما با صداقت و صفای دل و ایمان، زندگی خوبی خواهی داشت.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 379
سرم خوش است و به بانگ بلند مي گويم ، که من نسيم حيات از پياله مي جويم عبوس زهد به وجه خمار ننشيند ، مريد خرقه دردي کشان خوش خويم شدم فسانه به سرگشتگي و ابروي دوست ، کشيد در خم چوگان خويش چون گويم گرم نه پير مغان در به روي بگشايد ، کدام در بزنم چاره از کجا جويم مکن در اين چمنم سرزنش به خودرويي ، چنان که پرورشم مي دهند مي رويم تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين ، خدا گواه که هر جا که هست با اويم غبار راه طلب کيمياي بهروزيست ، غلام دولت آن خاک عنبرين بويم ز شوق نرگس مست بلندبالايي ، چو لاله با قدح افتاده بر لب جويم
بيار مي که به فتوي حافظ از دل پاک
،
غبار زرق به فيض قدح فروشويم
تعبیر:
شک و دودلی را از خود دور کن و بدون تفکر و اندیشه کاری را شروع نکن. در هر کار صداقت و درستی را پیشه کن و از ریاکاری و ریاکاران دوری کن. خود را به دست سرنوشت نسپار و کار امروز را به فردا نینداز.
فال حافظ روزانه شنبه 21 تیر 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 494
اي دل گر از آن چاه زنخدان به درآيي ، هر جا که روي زود پشيمان به درآيي هش دار که گر وسوسه عقل کني گوش ، آدم صفت از روضه رضوان به درآيي شايد که به آبي فلکت دست نگيرد ، گر تشنه لب از چشمه حيوان به درآيي جان مي دهم از حسرت ديدار تو چون صبح ، باشد که چو خورشيد درخشان به درآيي چندان چو صبا بر تو گمارم دم همت ، کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآيي در تيره شب هجر تو جانم به لب آمد ، وقت است که همچون مه تابان به درآيي بر رهگذرت بسته ام از ديده دو صد جوي ، تا بو که تو چون سرو خرامان به درآيي
حافظ مکن انديشه که آن يوسف مه رو
،
بازآيد و از کلبه احزان به درآيي
تعبیر:
در کاری که می خواهی انجام بدهی دقت کن و عجولانه تصمیم نگیر تا خدای ناکرده پشیمان نشوی. به سخنان هر کس گوش فرا نده. آنها را با دقت سبک و سنگین کن. غمگین و ناامید نباش. به مراد و مطلوب خود می رسی اگر با احتیاط و عاقلانه رفتار کنی.